نقش معلمان در پيروزى انقلاب اسلامى ايران

نويسنده:عباس شکوري
انقلاب اسلامى ايران يکى از بزرگترين رويدادهاى تاريخى در قرن بيستم است. جهان در سال 1357 شمسى شاهد ظهور يک جهان بينى و خيزش يک ايدئولوژى با نام انقلاب اسلامى شد. قطعا در حافظه تاريخى ملت ايران و ملل دنيا خواهد ماند که رادمردى از تبار ائمه(ع) و فقط با پشتوانه ايمان، با مبارزات پانزده ساله خود توانست تمام افکار جهانيان را به خود جلب نمايد. او در آخرين يادگارى هاى خود مى گويد: اين انقلاب دستاورد ميليونها انسان ارزشمند است. اين انقلاب سيطره استعمار را در ايران براى هميشه از بين برد و سعادت فرزندان کشور را بيمه نمود.
رهبرى فرهمند کاريزماتيک با رويکرد اسلامى امام خمينى توانست بر کليه فرمولهاى حسابگرانه غربى ها در جهان پيروز گردد. او علاوه بر اينکه خود را سرباز دين و مکتب مى دانست، از مشروعيت مردمى نيز بهره مى جست و رفراندوم او براى تائيد انقلاب اسلامى يکى از بى نظيرترين جلوه هاى حضور مردم در عرصه اجتماعى است.
ما بر اين اعتقاديم که انقلاب اسلامى ريشه اى کاملا فرهنگى دارد على رغم اينکه واقفيم حضور فرهنگى غرب از جمله آمريکا و انگليس در ايران يک توالى چند صد ساله دارد، اما اين حضور در دهه هاى قبل از پيروزى انقلاب رنگ و جلوه ويژه اى به خود گرفته بود. تسلط فرهنگى و حقوقى و تدوين قانون کاپيتولاسيون، پوشش کاملا غربي، در محاق ماندن و در حاشيه ماندن فرهنگ دينى که با باور مردم گره خورده بود سبب شد تا عاملين فرهنگى کشور يعنى فرهنگيان و معلمان در خط مقدم مبارزه به جنب و جوش بيفتند. هزاران فرهنگى از جمله دانش آموزان با تاسى به پيام آور انقلاب يعنى امام خميني، خود را براى حضورى چشمگير آماده مى کردند. شرکت در مجالس و محافل بحث، بسط ايدئولوژى انقلاب، تنوير تفکر انقلابي، مبارزه با فقر فرهنگي، سوق دادن اذهان به تمدن دينى ايراني، مقابله با توطئه هاى فرهنگي، پرهيز دادن جوانان و نوجوانان از جذابيتهاى فرهنگى غرب از جمله سينما و مجالس لهو و لعب، تبيين خودباورى در جوانان و نوجوانان، تحليل انديشه هاى نويسندگان غرب ستيز و دهها مولفه ديگر که زحمت پرداخت آن را معلمان به دوش مى کشيدند. مى دانيم چه بسيار معلمانى که در اين راه از جان خويش نيز گذشتند حتى مى توان چندين استان کشور را نام برد که اولين شهيد آن نيز از بين معلمان بوده است.
رسالت ديگر معلمان که بر خلاف سرمايه گذارى غرب در ايران عملى شد پس از ورود امام به ايران بود. پس از پانزده سال فراق و دوري، اين بزرگمرد تاريخ به وطن خود بازگشت.
دوران بسيار سخت و دشوارى بود اما براى طراحان و صاحبان انقلاب، شيرين. نقش آگاه سازى و حمايتى فرهنگيان با رويکرد تازه اى آغاز شد. در اين برهه حساس، فرهنگيان از معدود قشرهايى بودند که مى‌توانستند مسئوليت‌هاى نهادهاى انقلابى و ادارى را به عهده بگيرند و در دوران تثبيت انقلاب اسلامى نقش بى بديل معلمان بر کسى پوشيده نيست. معلمى با همه سادگى هايش رئيس جمهور مى شود و معلمى ديگر نخست وزير؛ او شهيد هميشه زنده رجايى و يار وفادارش شهيد باهنر مى باشد.
نظم، تواضع، انصاف، عدالت، مدارا، معنويت، خلوص، قناعت، آزاد انديشي، عدم تکلف، صبوري، خيرخواهي، پرکاري، تعادل در انديشه و روش و منش خوب و هر آن چيزى که معلم شهيد مطهرى در کتاب معلم نمونه ذکر مى کند، در شهيد گرانقدر رجايى حلول مى نمايد و او مرد ديگرى درتاريخ زرين انقلاب اسلامى مى شود و افتخارى براى فرهنگيان که هميشه به عنوان الگو برايشان باقى مى ماند.
معلمان متعهد تصميم مى گيرند در شرايط سخت انقلاب خود را براى تصدى نهادها و مسئوليت‌ها آماده کنند و تعداد بى شمارى از اين وزارتخانه، مامور در نهادهاى سياسي، اجتماعى فرهنگى مى شوند که همچنان ادامه دارد. يعنى در پرونده انقلابيون ايران اگر بررسى به عمل آيد، معلمان نقش پررنگى را ايفاء کرده اند که در هر حال به عنوان يادگار در اذهان مانده است.
غربى ها از جمله پير استعمارگر و آمريکاى متجاوز در سالهاى قبل از پيروزى انقلاب اسلامى و بعد از آن تنها راه مقابله با ملتها را در حوزه فرهنگ و انديشه مطالعه کرده اند. آنها دريافتند؛ تنها حوزه اى که اگر آسيب ببيند و اين آسيب ديدگى مى تواند به بهاى ريزش و از هم پاشيدگى ساختار يک حکومت منجر شود، حوزه فرهنگى است. از اين حيث سعى نمودند از طريق رسانه ها و فراورده هاى فرهنگي، کتاب، فيلم، لباس، مد و... وارد شوند. در اين ميان آنهايى که با بيست ميليون جوان و نوجوان مستقيما در ارتباط بودند معلمان بودند و همچنان معلمان هستند. انسانهايى که على رغم دورماندن از حقوق اجتماعى خود نسبت به ديگر اقشار، با نجابت و تعهد بر سرمنشور و پيمان خويش باقى ماندند! زيرا هدف مقدس، تعهد آور است و تعهد، مسئوليت مى آفريند و مسئوليت بدون رنج، معنى واقعى خود را پيدا نمى کند. مسئوليت خطيرى که معلمان در بدو انقلاب اسلامى با آن روبرو بودند تغيير در نوع گفتمان و ادبيات انقلاب اسلامى بود. همچنان بعد از پيروزى انقلاب نيز اين ادبيات دستخوش حوادث بود. گروهها و دسته بنديهاى مختلف با لباس مدافع انقلاب، خود را در آستين انقلاب پنهان نموده و سعى مى کردند در کانون جوانان و نوجوانان نفوذ نمايند که در اين ميان، فرهنگيان با تجليل و تجزيه صحيح انقلاب در سرکلاسها اطمينان و اعتماد بيشترى را از طرف دانش آموزان به خود جلب کردند. پر بيراهه نيست که بگوييم کانونهاى فرهنگى از جمله رسانه ملى صدا و سيما، وزارت ارشاد اسلامي، آموزش عالي، وزارت امور خارجه برگرفته از انسانهاى بى توقع يعنى معلمان رقم خورده است.
و چه حديث آشنايى است که امروز اگر هر مسئولى را در حوزه دانايى محورى مورد مطالعه قرار دهيم افتخارات خود را با نام معلمى معرفى مى نمايد. امام بزرگوار نهاد آموزش و پرورش را مهمترين رکن حيات فرهنگى و موثرترين عامل رشد اجتماعى مى دانستند و معتقد بودند سنگر واقعى اصلاحات اجتماعى و حافظ باورهاى ديني، مدارس هستند. معلمان مسئوليت خطير اين فرآيند را به‌عهده دارند و بارها و بارها بر اين امر تاکيد مى نمودند. با همه تفاسير، انقلاب اسلامى مديون هزاران شهيد گمنامى است که دغدغه عدالت و فرهنگ داشتند، آرامش شب آنان به يقين، انتخاب راه روشن فرزندان اين مرز و بوم بود. حفاظت آنان از انقلاب اسلامى تلاش براى ««همه فهمي»» انقلاب بود. آرزوى آنان اين بود که بتوانند يک ايرانى پرورش دهند که درتوسعه ايران نقش آفرين شود. مصرانه به وحدت کلمه و رشد انسانى انقلاب مى انديشيدند. اگر امروز کتابي... نوآورى و ادبيات ايرانى را مى توانيم به جهانيان معرفى کنيم بايد بدانيم حاصل تلاش هاى بى صداى اسلاف فرهنگى ما بوده است؛

منابع و مآخذ:

-1 قرآن کريم
-2 معلم نمونه (سيرى در انديشه هاى تربيتى شهيد مطهري) تاليف على تاجديني، انتشارات تاويل - چاپ سوم، ‌زمستان 80
3 - محرم راز، اشعار عرفانى حضرت امام، موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، چاپ اول، 1369
-4 وصيت نامه حضرت امام خميني(ره)
-5 نوسازى جامعه از ديدگاه امام خميني، محمد حسن حسني، انتشارات موسسه چاپ و نشر عروج، چاپ دهم، زمستان 78
-6 حضور، موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، جلد 12 و 28